اضطراب در کودکان یکی از پیچیدهترین چالشهای روانشناختی است که نه تنها به راحتی شناسایی نمیشود، بلکه اغلب به طور پنهانی در رفتارهای روزمره کودک نمود پیدا میکند. این پنهانکاری به دلیل عدم توانایی کودکان در بیان دقیق احساسات خود یا ترس از اینکه نگران کننده به نظر برسند، رخ میدهد.
در دنیای شلوغ و پرسرعت امروز، اضطراب میتواند به شکلی نه چندان آشکار در درون کودک رشد کند و بدون اینکه والدین متوجه شوند، به تدریج مشکلاتی جدیتر را به وجود آورد. والدین معمولاً با توجه به ظاهر آرام و رفتارهای معمولی کودک، تصور میکنند که همه چیز خوب است،
اما در حقیقت اضطراب میتواند به صورتهای مختلفی مانند اختلال در خواب، تغییرات در اشتها یا حتی رفتارهای عصبی و پرخاشگرانه ظاهر شود. این پنهانسازی اضطراب نه تنها باعث میشود که والدین نتوانند به موقع به مشکل پی ببرند، بلکه ممکن است منجر به عواقب جدیتری برای سلامت روان کودک در آینده شود. به همین دلیل، شناسایی و درک درست علائم اضطراب در کودکان امری ضروری است تا بتوان به طور مؤثر از آن پیشگیری و درمان کرد.

پیشنهاد ویژه:
۱۰ روش طلایی برای تقویت ارتباط والد-کودک
انواع ترسها و اضطرابهای رایج در کودکان|چگونه آنها را بشناسیم و مدیریت کنیم؟
ترس و اضطراب بخشی طبیعی از رشد کودکان است و در مراحل مختلف رشد، شکلها و دلایل متفاوتی دارد. شناخت این ترسها و نحوهی برخورد صحیح با آنها، به والدین کمک میکند تا از تبدیل آنها به مشکلات مزمن جلوگیری کنند. در ادامه با رایجترین ترسها و اضطرابهای کودکان آشنا میشویم:
۱. ترس از تاریکی
سن رایج: ۳ تا ۷ سال
این نوع ترس یکی از شایعترین اضطرابهای دوران کودکی است. تخیل قوی کودکان باعث میشود در تاریکی، صداها یا سایهها را به موجودات ترسناک نسبت دهند.
۲. اضطراب جدایی
سن رایج: ۶ ماه تا ۳ سال (و گاه شدیدتر در دوران پیشدبستانی)
این اضطراب زمانی رخ میدهد که کودک از والد یا مراقب اصلی جدا میشود. اگر طولانی و شدید باشد، ممکن است در مدرسهگریزی یا وابستگی بیشازحد بروز کند.
۳. ترس از شکست و ناتوانی
سن رایج: از ۵ سالگی به بالا (در دوران مدرسه شدت میگیرد)
برخی کودکان دچار اضطراب عملکرد هستند و از این که نتوانند انتظارات را برآورده کنند، میترسند. این ترس ممکن است در قالب اجتناب از امتحان، بیمیلی به تلاش، یا کمالگرایی شدید ظاهر شود.
۴. استرس مدرسه
سن رایج: از شروع مدرسه تا پایان دوران دبستان
فشارهای درسی، انتظارات معلمان، روابط با همسالان، یا حتی زورگویی میتواند منجر به استرس مزمن شود. گاهی این اضطراب خود را به شکل علائم جسمی مانند دلدرد، سردرد یا بیخوابی نشان میدهد.
علائم رفتاری و جسمی اضطراب پنهان:

اضطراب پنهان در کودکان میتواند به صورتهای مختلفی خود را نشان دهد، که اغلب والدین به راحتی متوجه آن نمیشوند. برخی از علائم رفتاری و جسمی رایج که میتوانند نشانههای اضطراب نهفته در کودک باشند، عبارتند از:
ناخن جویدن:
یکی از بارزترین علائم اضطراب در بسیاری از کودکان، جویدن ناخنهاست. این رفتار معمولاً زمانی بروز میکند که کودک در وضعیت استرس یا نگرانی قرار دارد و این حرکت میتواند به عنوان یک مکانیزم دفاعی برای کاهش اضطراب عمل کند.
دلدردهای مکرر:
کودکان مبتلا به اضطراب ممکن است از دلدردهای غیرقابل توضیح رنج ببرند. این دردها معمولاً به هیچ بیماری جسمی خاصی مربوط نیستند و بیشتر نتیجه استرس یا اضطراب داخلی کودک هستند که به صورت فیزیکی بروز میکند.
گوشهگیری و انزوا:
اضطراب میتواند باعث شود که کودک تمایل به فاصله گرفتن از جمع یا محیطهای اجتماعی داشته باشد. این گوشهگیری ممکن است به طور خاص در موقعیتهای اجتماعی یا زمانی که کودک تحت فشار قرار میگیرد، نمایان شود.
این علائم، هرچند ممکن است به نظر بیضرر برسند، اما در صورت عدم توجه و مدیریت صحیح میتوانند منجر به مشکلات جدیتری برای کودک شوند. شناخت این نشانهها به والدین کمک میکند تا بتوانند در زمان مناسب اقدام کنند و از شدت یافتن اضطراب در کودکان جلوگیری نمایند.
نقش مشاور کودک در شناسایی علت ریشهای ترسها:

نقش مشاور کودک در شناسایی علت ریشهای ترسها و اضطرابهای کودکان بسیار حیاتی است، چرا که بسیاری از ترسهای کودکان به طور پنهان و غیرمستقیم بروز میکنند و شناسایی آنها نیازمند دقت و روشهای ویژهای است. مشاوران کودک با استفاده از تکنیکهای خاص میتوانند به کشف علل اصلی اضطرابها و ترسها بپردازند و از این طریق به درمان مؤثر آنها کمک کنند. برخی از این روشها عبارتند از:
استفاده از بازیدرمانی:
بازیدرمانی یکی از قدرتمندترین ابزارها برای شناسایی اضطرابها و ترسهای کودکان است. در این روش، کودک از طریق بازیها و فعالیتهای خلاقانه، احساسات و افکار خود را به شکلی غیرمستقیم بیان میکند. بازیدرمانی به مشاور این امکان را میدهد که بدون فشار آوردن به کودک، به عمق مشکلات روانی او پی ببرد و ترسهای نهفته را شناسایی کند. بازی میتواند به کودک فضایی امن و راحت بدهد تا احساسات خود را در قالب شخصیتها یا سناریوهای خیالی بیان کند.
مصاحبههای غیرمستقیم:
مشاوران کودک از روشهای غیرمستقیم، مانند مصاحبههای ساختاریافته با استفاده از سوالات غیرتهدیدی و بیواسطه، برای کشف علتهای اضطراب و ترسها استفاده میکنند. این روش به کودک کمک میکند تا بدون ترس از قضاوت، در مورد احساسات و تجربیات خود صحبت کند. مشاور میتواند از تکنیکهایی مانند سوالات باز یا توضیحات و داستانهای ساده برای تسهیل این گفتگو استفاده کند.
نقاشی و هنر درمانی:
یکی دیگر از ابزارهای مفید در شناسایی ترسها، استفاده از نقاشی و هنر درمانی است. کودک میتواند احساسات و نگرانیهای خود را از طریق نقاشیهای ساده یا خلق تصاویر مختلف بیان کند. گاهی اوقات، تصاویر ترسناک یا عناصری که در نقاشیهای کودک ظاهر میشوند، میتوانند نشاندهنده ترسهای درونی و اضطرابهای او باشند. مشاور با تحلیل این نقاشیها میتواند به درک بهتری از مشکلات و اضطرابهای کودک برسد.
استفاده از این تکنیکها در فرآیند درمان، به مشاور این امکان را میدهد که به شکلی مؤثر و حساس، ریشههای ترسهای کودک را شناسایی کند و به کمک والدین و خود کودک، راهحلهایی مناسب برای رفع اضطرابها پیدا کند.
مطالعه بیشتر
چطور برای کودکمان مشاوره روانشناسی آنلاین بگیریم؟
چطور مشاور با کودک اعتمادسازی میکند؟

اعتمادسازی بین مشاور و کودک یکی از مراحل کلیدی در فرآیند درمان است. کودک برای اینکه بتواند با مشاور ارتباط برقرار کرده و احساسات و نگرانیهای خود را با او به اشتراک بگذارد، باید حس امنیت و اعتماد را تجربه کند. مشاوران کودک از روشهای متنوعی برای ایجاد این اعتماد استفاده میکنند، از جمله:
ایجاد فضایی امن و بدون قضاوت:
اولین قدم در اعتمادسازی، ایجاد محیطی است که کودک احساس کند هیچگونه قضاوت یا انتقادی از سوی مشاور وجود ندارد. مشاور باید به کودک اطمینان بدهد که میتواند آزادانه احساسات، افکار و نگرانیهای خود را بدون ترس از برخورد منفی یا مجازات بیان کند.
استفاده از زبان بدن مثبت:
زبان بدن مشاور به طور قابل توجهی بر فرآیند اعتمادسازی تأثیر میگذارد. مشاور باید از حالات چهره، حرکات دست، تماس چشمی و وضعیت بدنی خود به شکلی استفاده کند که احساس راحتی و پذیرش را در کودک تقویت کند. لبخند زدن، حفظ تماس چشمی و حالتهای باز بدن به کودک این پیام را میدهد که مشاور آماده است تا به او گوش دهد و حمایت کند.
گوش دادن فعال و همدلی:
مشاور باید به دقت به صحبتهای کودک گوش دهد و نشان دهد که احساسات و نگرانیهای او را درک میکند. همدلی یکی از ارکان اعتمادسازی است. زمانی که کودک احساس کند که مشاور به او توجه دارد و مشکلاتش را میفهمد، به تدریج اعتماد بیشتری به او پیدا میکند.
پرهیز از فشار:
مشاور باید از هرگونه فشاری برای بیان احساسات یا افکار کودک پرهیز کند. کودک باید حس کند که در زمان خود میتواند به تدریج و در حد توان خود مسائل را مطرح کند. این رویکرد باعث میشود کودک احساس کنترل و قدرت بیشتری بر فرآیند درمان داشته باشد و از آن میترسد که مجبور به مواجهه با مسائل عاطفیاش شود.
استفاده از روشهای مناسب سن کودک:
برای ایجاد اعتماد، مشاور باید از روشهای متناسب با سن و سطح درک کودک استفاده کند. به عنوان مثال، برای کودکان کوچکتر، استفاده از بازیدرمانی، نقاشی یا فعالیتهای خلاقانه میتواند راهی عالی برای برقراری ارتباط و ایجاد اعتماد باشد. برای کودکان بزرگتر نیز، مشاور میتواند از گفتگوهای ساده و محترمانه برای تسهیل اعتمادسازی استفاده کند.
حفظ محرمانگی و اعتماد:
مشاور باید به کودک اطمینان دهد که هر چیزی که در جلسه مشاوره بیان شود، محرمانه باقی میماند و هیچ اطلاعاتی بدون اجازه کودک به دیگران منتقل نخواهد شد (جز در موارد خاص که خطر جدی برای کودک یا دیگران وجود داشته باشد). این امنیت خاطر به کودک کمک میکند تا راحتتر با مشاور ارتباط برقرار کند.
صبر و پایداری:
اعتمادسازی در کودکان زمانبر است و مشاور باید صبور باشد. کودک ممکن است در ابتدا تردید داشته باشد و زمان بیشتری برای اعتماد کردن نیاز داشته باشد. مشاور باید با پایداری، ثابت قدم و بدون فشار به روند درمان ادامه دهد تا کودک احساس کند که مشاور همیشه در کنار او خواهد بود.
این روشها به تدریج به ایجاد ارتباطی مثبت و سازنده بین مشاور و کودک کمک میکنند که پایهگذار درمان مؤثر و موفق خواهد بود.
چگونه والدین میتوانند همراهی مؤثری در روند درمان داشته باشند؟

والدین نقش بسیار مهمی در روند درمان اضطراب و ترسهای کودک دارند. همراهی مؤثر آنها میتواند تأثیر زیادی بر موفقیت درمان داشته باشد. برای اینکه والدین به بهترین نحو در این روند مشارکت کنند، باید چند نکته کلیدی را در نظر بگیرند:
ایجاد محیطی حمایتی در خانه:
والدین باید فضایی امن و حمایتی در خانه برای کودک فراهم کنند که به او احساس امنیت و آرامش بدهد. این محیط به کودک کمک میکند تا در خارج از جلسات درمانی نیز بتواند با احساسات و اضطرابهای خود مواجه شود. حمایت عاطفی والدین میتواند باعث تقویت اعتماد کودک به فرآیند درمان شود.
همکاری با مشاور:
والدین باید با مشاور کودک در ارتباط باشند و از راهنماییها و توصیههای او پیروی کنند. این همکاری میتواند شامل جلسات مشترک با مشاور یا پیگیری برنامههای درمانی باشد که مشاور برای کودک پیشنهاد میکند. مشاور ممکن است تکنیکها یا تمرینهایی برای والدین پیشنهاد دهد که میتواند در منزل برای کاهش اضطراب و کمک به کودک در کنار درمان رسمی مورد استفاده قرار گیرد.
پرهیز از انتقاد یا سرزنش:
والدین باید از هرگونه انتقاد یا سرزنش کودک به دلیل اضطرابها یا ترسهایش خودداری کنند. اضطراب کودک یک مشکل واقعی است و سرزنش یا بیتوجهی به آن میتواند باعث افزایش احساس گناه و ضعف در کودک شود. به جای آن، والدین باید رفتارهای حمایتی و همدلانه از خود نشان دهند و کودک را تشویق کنند تا احساسات خود را با مشاور و خانواده در میان بگذارد.
توجه به پیشرفتهای کوچک:
والدین باید پیشرفتهای کوچک کودک در روند درمان را تشخیص دهند و آنها را تحسین کنند. این تشویقها به کودک اعتماد به نفس میدهد و انگیزه او را برای ادامه درمان افزایش میدهد. حتی تغییرات کوچک در رفتار یا احساسات کودک باید مورد توجه و تقدیر قرار گیرد.
نظارت بر رفتار کودک در خانه:
والدین باید رفتارهای کودک را در خانه به دقت نظارت کنند و از تغییرات در رفتارهای او، مانند خواب، تغذیه، یا تعاملات اجتماعی آگاه باشند. این اطلاعات میتواند به مشاور کمک کند تا روند درمان را بهتر تنظیم کند. والدین همچنین باید با مشاور در مورد پیشرفت یا چالشهای جدید کودک صحبت کنند تا درمان به بهترین نحو ادامه یابد.
آموزش مدیریت اضطراب به کودک:
والدین میتوانند به کودک ابزارهایی برای مدیریت اضطراب آموزش دهند. به عنوان مثال، والدین میتوانند تکنیکهای تنفس عمیق، آرامسازی عضلات، یا تفکر مثبت را به کودک یاد بدهند و این روشها را در خانه تمرین کنند. این تکنیکها میتوانند به کودک کمک کنند تا در مواقع اضطرابزا، احساس کنترل بیشتری داشته باشد.
صبر و پایداری:
درمان اضطراب ممکن است زمانبر باشد و والدین باید صبور باشند. ممکن است در ابتدا تغییرات فوری مشاهده نشود، اما با ادامه درمان و پیگیریهای منظم، به تدریج نتایج مثبت ظاهر خواهند شد. والدین باید ثابت قدم و پشتیبان کودک در این مسیر باشند و از او حمایت کنند.
حفظ ارتباط مثبت با کودک:
والدین باید سعی کنند در تمام مدت فرآیند درمان ارتباط مثبتی با کودک خود حفظ کنند. ایجاد وقتهای ویژه برای گفتگو و گوش دادن به نگرانیها و احساسات کودک میتواند کمک کند تا او احساس کند که همیشه یک نفر در کنار اوست.
مراقبت از خود والدین:
در کنار حمایت از کودک، والدین نیز باید مراقب سلامت روان خود باشند. اضطراب و استرسهای مربوط به کودک ممکن است بر والدین نیز تأثیر بگذارد. بنابراین، والدین باید برای خود زمان بگذارند و در صورت لزوم از مشاور یا گروههای پشتیبانی برای مدیریت احساسات خود کمک بگیرند.
با رعایت این نکات، والدین میتوانند نقش حیاتی و مؤثری در روند درمان کودک ایفا کنند و کمک کنند تا کودک به بهبود و سلامت روانی دست یابد.
نمونه موفق از درمان اضطراب در یک کودک
یکی از نمونههای موفق در درمان اضطراب کودک، مربوط به دختری ۹ ساله به نام “مریم” است که با مشکلاتی چون ترس از تاریکی و اضطراب اجتماعی به مشاور مراجعه کرده بود. مریم در ابتدا از بیان احساسات خود به طور مستقیم ناتوان بود و ترسهایش به شکلهای فیزیکی مانند دلدرد و ناخنجویدن بروز میکرد.
در روند درمان، مشاور از بازیدرمانی استفاده کرد و به کمک بازیهایی مانند ساختن داستانهای خیالی و نقشآفرینی، به مریم کمک کرد تا احساسات خود را شناسایی و بیان کند. در کنار این روش، از نقاشی برای بررسی ترسهای درونی مریم استفاده شد. او نقاشیهایی از محیطهای تاریک کشید که به تدریج نشاندهنده افکار و احساسات پیچیدهای بود که به طور ناخودآگاه با تاریکی مرتبط میشد.
در کنار جلسات درمانی، والدین مریم نقش اساسی در فرآیند درمان ایفا کردند. مشاور به والدین توصیه کرد که در خانه با استفاده از تکنیکهای آرامسازی و تنفس عمیق به مریم کمک کنند تا در مواجهه با اضطرابهای روزمره آرامش بیشتری پیدا کند. همچنین، والدین از هرگونه سرزنش یا بیتوجهی به احساسات مریم پرهیز کرده و به او فضای امنی برای بیان نگرانیها و ترسهایش دادند.
با گذشت چند ماه، مریم توانست با استفاده از ابزارهایی که در جلسات درمانی آموخته بود، ترسهای خود را بهتر مدیریت کند. او به تدریج در مواجهه با محیطهای تاریک احساس راحتی بیشتری پیدا کرد و بهبود چشمگیری در تعاملات اجتماعی خود داشت. این نمونه موفق نشاندهنده اهمیت همکاری میان مشاور، کودک و والدین در درمان اضطراب است.
جمعبندی
اضطراب در کودکان یکی از مشکلات رایج است که میتواند تأثیرات جدی بر رشد روانی و اجتماعی آنها داشته باشد. شناسایی و درمان اضطراب در کودکان به دلیل پنهان بودن بسیاری از نشانهها، نیازمند دقت و توجه ویژهای است. برای درمان مؤثر اضطراب در کودک، نیاز است که مشاوران از روشهای تخصصی مانند بازیدرمانی، مصاحبههای غیرمستقیم، نقاشی و سایر تکنیکهای درمانی استفاده کنند تا بتوانند ریشههای این اضطرابها را شناسایی و درمان کنند.
علاوه بر این، نقش والدین در حمایت و همراهی با کودک در طول روند درمان بسیار حائز اهمیت است. ایجاد فضای امن، پرهیز از قضاوت و انتقاد، و همکاری نزدیک با مشاور از مهمترین اقداماتی هستند که والدین میتوانند در فرآیند درمان انجام دهند.







